سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

تقدیم به دخترم سوفیا

دوست دارم

1392/9/5 7:52
نویسنده : اهورا
430 بازدید
اشتراک گذاری

به نام او

سلام دختركم

مهر ماه تولد تو بود و آبان تولد من

كه هر دو گذشت

چيزي كه باعث شد حس نوشتن دوباره توي وجودم شعله ور كند يه يادآوري از طرف يك عزيز 

بود كه من رو به صفحه هاي گذشته وبلاگ برد

خوبي نفسم

قصه اين روزهاي من و تو شده كلي جنگ و دعوا

ديگه براي خودت ادعاي بزرگي ميكني

و اين به اين معنا است كه به دستور شما هر روز بايد كلي با شما كشتي بگيرم

برم لبه تخت بخوابم و شما من رو هل بديد پايين تخت

به قول شما

بابا بيا بخواب تا من لولت(هولت) بدم

من فداي اون لول دادنت كه توي اون لحظه من بايد درد بكشم و شما خنده پيروزمندانت را

نثار من كني

ديگه دلتنگم ميشي و در طول روز مرتب سراغ منو ميگيري

شايد فهميدي كه من كتك خوردتم .

جرات نداري كه با مامان از اين بازيها كني تا كار خلافي ميكني زود ميگي شوخي كردم چيه

كلي با هم بازي ميكنيم و بعضي وقتها هم منو بدجور من رو عصبي ميكني 

بي نهايت مغروري بابا

و من عاشق اين غرور بچه گانه تو  هستم

از مهد كودك نميگم چون شده سريال ............

تا انتهاش ميريم و يه اتفاقي مي افته و كنسل ميشه

ديروز داشتيم با ماشين ميرفتيم مدرسه تعطيل شد و تو بچه ها رو ديدي گفتي بابا من ميخوام

برم مدرسه درس بخونم زود بريم ديگه جاي من نميشه

و من فقط نگاهت كردم

سوفيا

ديگه براي خودت خانم شدي كه من اجازه بهت دادم اين نوشته ها رو بخوني البته

اگر بودم تا آن زمان

نفسم

بدون كه ثانيه هاي زندگيت را با ثانيه هاي زندگيمون گره زديم

پس هر اخم تو خنجري بر قلب من است و هر خنده تو مرحمي به روي زخم من

پي هميشه مرحمي به روي زخم من باش

بخند نفسم

بخند

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)