سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

تقدیم به دخترم سوفیا

دخترکم

1391/5/18 21:21
نویسنده : اهورا
212 بازدید
اشتراک گذاری

به نام او

سلام دخترم

می دونی بابا هر چه زمان سپری می شود احساس من به تو پر رنگتر می شود و بیشتر

از گذشته دلتنگت می شوم

وقتی از سر کار میام خونه و شما دوان دوان مرا مهمان آغوش خود می کنی وجودم را

از خستگی تهی می کنی

وقتی با تو به زبانه کودکانه هم کلام می شوم و تو با چشمان پر از مهربانیت به من خیره

می شوی آرامش را به من هدیه می کنی

هر چه روزگار می گذرد من بیشتر از دلواپسیهای قدیم ،دلواپست می شم

 

دیشب هم پای همه تمام مراسم شب قدر را بیدار بودی و من ساعت ۵ صبح که رفتم سر کار

همچنان شما با اون چشمان خسته ات به سحر سلام گفتی و دیگر دلیلی برای مقاومت در

برابر خواب ندیدی

آخه دخترم این شب زنده داری برای چیست؟

تهران که بودی بد عادت شدی

اونجا هوای خوبی را تجربه کردی و اینجا گرما را

تا کمی هوا خوب می شود مامانی دستور صادر می کند که خانم سوفیا را ببرم پارک

من و شما هم راهی پارک می شویم. تا سوار ماشین می شوم شما تنها انتخابت صندلی

راننده است و من می بایست با این شرایط کنار بیام.

کمی با هم رانندگی می کنیم تا شما جایگاهم را به من پس بدهی و من می شوم راننده

شخصی شما

من فدای رعایت کردن مقررات تو بشم

تا روی صندلی می شینی کمر بند ایمنی را تا نصفه می کشی و با اشاره به من امر می کنی

تا برای تو کمر بند ایمنی را ببندم

خیلی از رفتارات به مامان مینا شباهت داره

 همین رعایت مقررات ایمنی

 غذاهائی را دوست داری که مامان دوست داره 

و جالب به میوه های علاقه داری که مورد علاقه مامان میناست و اینجاست که من ...........

 

عاشقانه دوست دارم گرمابخش زندگیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)