پایان سال 1390
به نام او كه ثانيه هاي زندگيت را رقم مي زند
سلام بابا
خوبي دخترم
از اينكه سال 90 رو در كنار تو به پايان مي رسانم خيلي خوشحال هستم
ممنونم بابا
از اينكه اجازه دادي در كنارت زندگي كنيم
از اينكه با هر لبخندت به ما شادي بخشيدي
از اينكه در كنارت به ما آرامش را هديه كردي
من فداي اون چشمات بشم كه شيطنت ازش مي باره
دختركم
من حدود سه سال پيش دو تا فيل بزرگ چوبي خريدم كه خيلي دوسشون داشتم
دو هفته پيش شما در حال بازي بودي كه روي فيلها افتادي و صورتت زخم شد و با تمام
وجودم دوست داشتم فيلها رو خرد كنم و از خودم عصبي بودم كه چرا اونها رو از تو دور نكردم.
مامان هر ساعت صورتت رو نگاه مي كرد و غصه مي خورد.
خدا رو شكر جاي زخم رو صورتت باقي نماند ولي دردش تو قلبم ماندني شد.
من فداي هر قدمت و هر نگاهت و هر خنده شيرينت بشم
سوفيا
من و مامان ديوانه وار دوستت داريم و اميدوارم هميشه خنده رو روي لبانت شاهد باشيم.
اين آخرين متن من در سال 1390 است كه براي تو دختركم مي نويسم.
پيشاپيش سال نو رو به تو مهربانم تبريك مي گوئيم
از طرف مامان و بابا
تصاویر دخترم در ادامه مطلب