سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

تقدیم به دخترم سوفیا

حسودی دخترم

1390/5/31 22:05
نویسنده : اهورا
237 بازدید
اشتراک گذاری

به نام تو آغاز می کنم که همیشه در انتظار بخششت هستم

 

سلام مونسم

خوبی بابا

بعد از  امروز و فردا کردنهای بسیار بلاخره مامان هاجر اومد پیشمون

می دونی بابا حقیقت اینه تا من خودم به چشم مامان هاجر را توی فرودگاه نبینم اومدنش را

باور نمی کنم.

دخترم

تا به امروز که در حال نوشتن هستم شما دو بار قلب من رو شکستی.

یکی توی پارک تهران بود که هر کاری می کردم توی بغلم نمی اومدی

یکی هم توی فرودگاه که هر کاری کردم توی بغلم نمی اومدی و منو نمی شناختی 

ولی بابا تو که خوب بلدی قلب منو بشکنی به تازگی راه پیوند زدن شکستهای قلبم رو یاد

گرفتی.

چند روز پیش خونه خاله زیبا بودیم و مثل همیشه تینا اومد توی بغلم و شما هم توی بغل

مامان بودی طولی نکشید که از روی خشم جیغ کشیدی و تا زمانی که تینا تو بغلم بود به

جیغ زدنت ادامه می دادی و تا من تینا را به خاله زیبا دادم آروم شدی .

نمی دونی بابا چه حالی داشتم.

بی انصافی است ولی می گم که این اولین بار بود که دوست داشتم صدای جیغ زدنت را

با اون حس حسودیت باز بشنوم

نمی دونی بابا چه حال قشنگی داشتم .دوست داشتم احساسم را با فریاد زدن نشون بدم

ولی ترس از دیوانه خطاب کردنم سکوت کردم و فقط تو را در آغوش کشیدم .

حقا که شکسته بند خوبی هستی بابا

البته برای امتحان تینا رو به مامان هم دادم دیدم باز همون عکس العمل رو نشان دادی.

خونه مامان بزرگ زینت هم که رفتیم عمه ثریا اومد تو بغلم و شما جیغ زدی ...................

دخترکم

توی این روزها کلی با شما بازی می کنم و برای شما قصه می خونم و یا چند تا مکعب رو

روی هم می چینم و شما هم با خراب کردن آنها خنده های قشنگت را به من هدیه می کنی.

سوفیا

تمام دنیای من و مامان هستی و قبل از به دنیا اومدنت هیچ وقت فکر نمی کردم که به این

اندازه تو رو دوست داشته باشم.

با تمام وجودم دوستت دارم ملوسم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)