هشتمین ماهگرد آفرینش
به نام آنکس که تو را به ما هدیه کرد
سلام بابا
به جون خودت خیلی شرمنده هستم
نه اینکه بی معرفت یا فراموشکار باشم دخترم
گرفتار بودم
خیلی هم گرفتار بودم
خودت شاهد بودی وگر نه من هیچ وقت ماهگرد تو را از یاد نمی برم
ورودت به همشتمین ماه آفرینش مبارک ملوسکم
دخترم
مهربانم
بعضی وقتها که نگاهت می کنم بی اختیار دوست دارم اشک بریزم
به جون خودت نمی دونم چرا ولی با تمام وجودم دوست دارم اشک بریزم
بی صدا حضورت را با اشکهایم جشن بگیرم
همیشه اشک نشانه غم و درد نیست بابا
شاید برای من اینجور باشه
بعضی وقتها اشکها بی نشانه صورت آدمها را خیس می کنند و من این خیسی چهره ام
را بی هیچ بهانه دوست دارم
سوفیا
نمی دانم تو را به کدامین نشانه خدا قسم بدم که ما رو از یاد نبری
تو هر سن و هر مقامی که هستی به یاد داشته باش هستند و بودند آدمهائی که وجودشان
را بی هیچ بهانه برای آرامش تو فدا کردند و می کنند
دخترکم
به خنده های مهربونت قسم که بی نهایت دوستت دارم
وجود تو یه حس زیبا
یه حس بی وصف را به من هدیه کرد
خداوندا مرا بخاطر تمام ناشکریهای زندگیم ببخش
تصاویر دخترکم در ادامه مطلب