سوفیا خانم
به نام او
سلام بابا
مدتی میشه که با هم آشتی کردیم
آخه چطور می شه توی چشمای شیطونت نگاه کنم و با تو قهر باشم
تازگیها وقتی تهدیدت می کنم که اگر فلان کار رو انجام بدی باهات قهر می کنم یه جور
بابا می گی که بند دلم پاره می شه
خوب بلدی من رو خر خودت کنی
وقتی کار اشتباهی می کنی جوری برخورد می کنی که توان تنبیه کردنت را ندارم
شبها زمانی که می خواهی بخوابی باید روی صندلی بشنی و من رو هم دعوت به نشستن
می کنی وقتی من نشستم روبروت ، لیوان شیر رو شروع به نوشیدن می کنی و من هم باید
همزمان با شما شیر بخورم
به مامان بزرگ زینت می گی مامان جون
وقتی هم کارت گیر می کنه به من هم می گی بابا جون
ای جونم به فدای هر نفست
البته بستگی به طرف مقابلت داره که باهاش کار داری یه جون بعد از اسمش، کارت
انجام میشه ولی همیشه به مامان زینت می گی مامان جون
کلی با هم کشتی می گیریم و همیشه هم فرد پیروز شما هستی وقتی از کشتی گرفتن
خسته می شی می گی کشتی نه کشتی نه
مثل همیشه وقتی خونه هستیم و مامان جونت خونه هست من میشم یهودی
الیته یه کمی رفتارت بهتر شده اون هم زمانی که برای انجام کارهات از مامان نا امید
می شی میای سراغ بابا
هر چیزی رو می بینی می گی این مال منه و دستت رو به سینه خودت می زنی
وارد هر فروشگاهی که می شیم می ری سراغ شیر کاکا (شیر کاکائو)
شب و روز نمی شناسی برای خوردن شیر کاکائو
به نقاشی علاقه خاصی داری
البته اسمش نقاشیه و هر صفحه پر از خطوط نا مشخصه
چشم چشم دو ابرو که می گی یعنی قلم و کاغذت رو باید در اختیارت قرار بدهیم تا
هنر نمایی کنی .بیشتر هم علاقه داری برات نقاشی چشم چشم دو ابرو دماغ ودهن
یه گردو ..... برات بکشن
وقتی قلم به دست مامان می افته تصویر شما و خودش رو آنقدر با حوصله و زیبا در
کنار هم می کشه و نفر سوم که من هستم آخر هنرش را خرج من می کنه
دماغ من رو بادمجون و سر من رو بدون مو .... طراحی می کنه
می گم اخه چراااااااااااااااااااااااااا
می گه چون تو رو آخر کشیدم خسته شدم و زیاد روی نقاشی تو تمرکز نکردم
دیگه جونم برات بگه که وجودت برای ما آرامشه با وجود تمام سختی که داره ولی با هر
بار دیدنت و حس کردنت آرامش را با تمام وجود حس می کنیم
در اوج نهایت باز هم بی نهایت دوستت دارم