سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

تقدیم به دخترم سوفیا

یکمین سالگرد تولد دخترم

1390/7/3 23:44
نویسنده : اهورا
336 بازدید
اشتراک گذاری

به نام پروردگار مهربانی

سلام بر تو دختر مهربانم

تولدت مبارک بابا

ممنونم بابا

از اینکه اجازه دادی در کنارت حس زیبای پدر شدن را تجربه کنم

از اینکه اجازه دادی  با هر خنده ات من هم لبخند بزنم

از اینکه اجازه دادی با هر قطره اشکت من هم اشک بریزم

از اینکه ................

جمعه ۲۵/۰۶/۹۰ من و شما و مامانی و مامان هاجر رفتیم مسافرت

چغاخور ------ شیراز

از طرف شرکت به مجتمع تفریحی آفتاب در چغاخور دعوت شدیم  که سه شب اونجا بودیم

 و چهار روز هم شیراز بودیم.

تالاب چغاخور که بی نهایت خوش گذشت.

از زمانی که حرکت کردیم با یکی از  همکارانم که اون هم دعوت داشت حرکت کردیم

 گل پسرش آقا کیا شا سه ماه از تو دختر گلم کوچکتر بود و هر بار که می دیدیش کلی

ذوق می کردی و احساس بزرگی می کردی.

صبح ساعت ۵ حرکت کردیم و ساعت ۱۴ ظهر رسیدیم تا ویلا را تحویل گرفغتیم و رستوران

نهار خوردیم ساعت ۱۵ شد.

با وجود خستگی دوست نداشتنم از طبیعت و هوای خنکش دل بکنم.

دو تا ویلا کنار هم گرفتیم که ویلای شماره ۳۵ ما بودیم و ویلای شماره ۳۶ عمو وحید

وسایل رو از ماشین خالی کردم  یه دوش گرفتم و اطراف ویلا را بررسی کردم که پر از گل

و سبزه بود.....

مدتی که اونجا بودیم با عمو وحید رفتیم باغ و اطراف تالاب رو گشتیم و شبها هم توی

تراس ویلا می نشستیم و توی هوای سرد چای می خوردیم.

به تو که خیلی خوش گذشت نفسم

ولی کم غذا شدی بابا

صبح دوشنبه به طرف شیراز حرکت کردیم. با مامانی تصمیم گرفتیم شیراز که رسیدیدم

برای تولدت عکست رو توی آتلیه کودک بگیریم

ساعت ۸ صبح حرکت کردیم و ساعت ۱۶ رسیدیم شیراز........

فردا صبحش با عمو وحید که بچه شیراز بود قرار گذاشتیم رفتیم معالی آباد کمی برای 

شما لباس خرید کردیم ..... وقت آتلیه گرفتیم و سفارش کیک  دادیم 

وقتی کارهای تولدت رو انجام دادیم کمی خیالمون راحت شد.

تا پنج شنبه، صبح و عصر یا مهمانی بودیم یا بیرون برای گردش می رفتیم..

پنج شنبه هم ساعت ۱۲ رفتیم کیک رو تحویل گرفتیم و رفتیم آتلیه

در کل ۱۳۰ تا عکس گرفتی که ۱۱ عکست رو انتخاب کردیم برای چاپ و یه عکس سه نفری

 رو هم سفارش چاپ در ابعاد بزرگ دادیم و قرار شد آخر مهر ماه عکسها رو تحویل بدند

 با کلی بحث و جنگ با صاحب آتلیه بلاخره موفق شدم هر ۱۳۰ عکس رو روی سی دی

البته با کیفیت پائین بگیرم و این خودش یعنی موفقیت بی نظیر برای من

 

بعد از ظهر هم با کلی مهمان رفتیم پارک و جشن تولدت رو اونجا گرفتیم که خدا رو شکر

خوب بر گذار شد.

مهمتر از هر چیز که بی نهایت مرا خوشحال کرد این بود

زمانی که رسیدیم شیراز خونه عمه بابایی

مامانی لباست رو عوض کرد و تا شما رو توی پذیرایی گذاشتیم بعد از چند دقیقه شروع

کردی به چهار دست و پا رفتن و توی اون لحظه از خوشحالی اشکم سرازیر شد بابا

از فردای اون روز می بایست هر جا می رفتی همراهیت می کردیم و شما هم

خستگی ناپذیر تمام خونه رو متر می کردی

دیروز صبح از شیراز حرکت کردیم و بعد از ظهر هم خونه بودیم

 

دخترم

در کنارت همیشه شاد بودیم و این شادی را مدیون حضور گرم تو هستیم

تولدت مبارک دخترکم

بی نهایت دوستت دارم

 

 

 

عکسهای مسافرت رو در پست بعدی قرار می دهم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

خاله مریم
4 مهر 90 0:14
سوفیای خاله وبلاگ جدید مبارک